گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه امام حسین
جلد هفتم
3 / 4پیکر امام علیه السلام در گذر زمان دگرگون نشد


الأمالی، طوسی :ابراهیم دیزج می گوید : متوکّل ، مرا برای تغییر قبر حسین علیه السلام فرستاد و نامه ای را خطاب به جعفر بن محمّد بن عمّار قاضی ، با من همراه کرد که در آن ، نوشته بود : «تو را از روانه کردن ابراهیم دیزج به کربلا برای نبش قبر حسین ، آگاه می کنم و چون نامه ام را خواندی ، به کار ، سرکشی کن» . جعفر بن محمّد بن عمّار ، نامه را به من نشان داد . من فرمان او را به انجام رساندم و نزد او آمدم . به من گفت : چه کردی؟ گفتم : آنچه را فرمان داده بودی ، انجام دادم ؛ امّا چیزی ندیدم و چیزی نیافتم . او به من گفت : آیا خوب گود کردی [و تا تهِ قبر رفتی] ؟ گفتم : چنین کردم و چیزی ندیدم . او به خلیفه نوشت : «ابراهیم دیزج ، نبش قبر کرده و چیزی نیافته است . به او فرمان داده ام و او قبر را به آب بسته و با گاو ، شیار کرده است» . ابو علی عمّاری می گوید : ابراهیم دیزج برایم گفت و من هم از ماجرا پرسیدم . او به من گفت : من فقط با غلامان ویژه ام رفتم و نبش قبر کردم . بوریایی نو یافتم که پیکر حسین بن علی بر آن قرار داشت و بوی مُشک از آن می آمد . بوریا را که پیکر حسین علیه السلام بر آن بود به همان حال ، رها کردم و فرمان دادم خاک بر روی آن بریزند و آب را بر آن گشودم و فرمان دادم با گاو ، آن جا را شیار کنند و شخم بزنند ؛ امّا گاو بر آن جا گام می نهاد و چون به جایگاه می رسید ، از آن جا باز می گشت . من برای غلامانم به خدا و سوگندهای شدید ، قسم خوردم که اگر کسی این ماجرا را [جایی] نقل کند ، او را خواهم کشت .


سخنی در باره کفْن و دفن شهدا

اشاره

از نظر فقهای شیعه ، شهید ، نه غسل دارد و نه کفن ؛ بلکه باید با لباس خود دفن شود ، مگر این که برهنه باشد که در این صورت ، شماری از فقها تصریح کرده اند که کفن کردن وی ، واجب است . (1)

گزارشی از دفن امام علیه السلام

بر پایه گزارش هایی که گذشت ، دشمن ، لباس های امام حسین علیه السلام را ربوده و بر بدن ایشان ، اسب تاخته بود . بنا بر این ، کفن کردن امام حسین علیه السلام ، مفهوم خاصّ خود را خواهد داشت . مؤلّف الطبقات الکبری ، در گزارش زیر آورده که ابو خالد ، از ابن زیاد ، اجازه گرفت و سر و بدن شهدا را کفن و دفن کرد : ذَکوان (ابو خالد) ، به ابن زیاد گفت: اجازه بده من این سرها را دفن کنم . ابن زیاد هم اجازه داد و ذَکوان ، آنها را کفن کرد و در گورستان به خاک سپرد و بعد به سراغ جنازه ها رفت و آنها را هم کفن کرد و به خاک سپرد. (2) البتّه این گزارش ، قابل قبول نیست ؛ زیرا علاوه بر تعارض با نقل مشهور ، (3) صدور



1- .ر . ک : جواهر الکلام : ج 4 ص 91 .
2- .الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه) : ج 1 ص 484 .
3- .مشهور است که دفن جنازه ها ، توسط بنی اسد انجام شد . در این باره ، ر . ک : ص 429 ح 2144 به بعد (به خاک سپارندگان امام علیه السلام و یارانش) .



چنین اجازه ای از ابن زیاد ، بعید به نظر می رسد . همچنین کفن شدن بدن امام علیه السلام توسط غلام زُهَیر که در گزارش دیگر الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه) (1) آمده ، خالی از استبعاد نیست .

دفن شهدا

دفن سیّد الشهدا و یارانش به دو صورت ، گزارش شده است : اوّل ، این که ایشان به صورت خارق العاده توسط امام زین العابدین علیه السلام و با حضور پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، امام علی علیه السلام ، امام حسن علیه السلام و فرشتگان الهی (2) دفن شده است . این گزارش با روایاتی هماهنگ است که دلالت دارند امور مربوط به تجهیز و دفن امامان اهل بیت علیهم السلام ، فقط توسّط امام بعدی انجام می شود . (3) دوم ، این که اهل غاضریه از طایفه بنی اسد ، اجساد مطهّر شهدا را دفن کرده اند . (4) جمع میان این دو گزارش نیز بدین سان امکان پذیر است که با عنایت به خارق العاده بودن حضور امام زین العابدین علیه السلام ، بنی اسد ، متوجّه حضور ایشان نشده اند ، چنان که حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و فرشتگان نیز برای آنان مشخّص نبوده است ، و یا این که آنان ، امام زین العابدین علیه السلام را دیده اند ؛ ولی نشناخته اند .

روز دفن شهدا

منابع کهن ، دفن شهدا را یک روز پس از شهادت آنان ذکر کرده اند ؛ (5) لیکن اگر



1- .ر.ک : ص 431 ح 2151 .
2- .ر . ک : ص 425 (به خاک سپارندگان امام علیه السلام و یارانش) .
3- .مانند روایاتی که می گویند : «لا یَلِی الوَصِیَّ إلَا الوَصِیُّ؛ کفن و دفن نمی کند وصی را مگر وصی» (الکافی : ج 8 ص 206 ح 250، الغیبه ، طوسی : ص 57 ح 52 ، بحار الأنوار : ج 53 ص 94 ح 103 ) یا «إنَّ الإمامَ لا یَلِی أمرَهُ إلَا إمامٌ مِثلُهُ؛ کارهای [دفن] امام را تنها امامی همانند او به عهده می گیرد» (ر.ک : ص 425 ح 2142) .
4- .ر . ک : ص 425 به بعد (به خاک سپارندگان امام علیه السلام و یارانش) .
5- .ر . ک : ص 425 به بعد (به خاک سپارندگان امام علیه السلام و یارانش) .



مقصود ، روز یازدهم باشد همان طور که محدّث قمی بیان نموده (1) ، بعید به نظر می رسد که صحیح باشد ؛ زیرا عمر بن سعد ، تمام روز یازدهم و یا تا ظهر آن را در کربلا برای دفن اجساد سپاه خود ، مانده (2) و از اهل غاضریه از بنی اسد که علی القاعده با فاصله ای از میدان نبرد، مستقر بوده اند نیز بعید است که در این فرصت کوتاه ، جرئت یا امکان حضور داشته اند ، مگر این که بگوییم مقصود از یک روز بعد از شهادت ، روز دوازدهم است . در باره جزئیات مربوط به دفن سیّد الشهدا و اصحاب آن بزرگوار نیز آنچه بر سرِ زبان ها مشهور گردیده ، در منابع معتبر کهن حدیثی و تاریخی وجود ندارد . تنها در کتاب الدمعه الساکبه ، ضمن گزارش مفصّلی آمده که : بنی اسد ، هنگامی که برای دفن امام علیه السلام و یارانش آمدند ، عربی بادیه نشین را دیدند و او آنها را برای دفن شهدا راه نمایی کرد ، تا این که به بدن سیّد الشهدا رسید . در آن هنگام ، به شدّت گریست و نگذاشت آنها ، پیکر امام حسین علیه السلام را دفن کنند و فرمود : مَعی مَن یُعینُنی . با من کسی هست که یاری ام کند . آن گاه دستانش را زیر کمر شریف امام حسین علیه السلام قرار داد و فرمود : بِسمِ اللّهِ و بِاللّهِ و فی سَبیلِ اللّهِ و عَلی مِلّهِ رَسولِ اللّهِ . هذا ما وَعَدَنا اللّهُ تعالی ورَسُولُهُ و صَدَقَ اللّهُ و رَسُولُهُ . ما شاءَ اللّهُ . لا حَولَ و لا قُوَّهَ إلّا باللّهِ العَلیِّ العَظیمِ . به نام خدا و به خدا و در راه خدا و به آیین پیامبر خدا . این ، همان چیزی است که خداوندِ والا و پیامبرش به ما وعده داده بودند و خداوند و پیامبرش راست گفته اند . هر چه خدا بخواهد ! هیچ نیرو و توانی جز از جانب خدای والا نیست .



1- .منتهی الآمال : ص 481 .
2- .ر . ک : ج 8 ص 103 (فصل ششم / روانه کردن خاندان سیّد الشهدا به کوفه).



آن گاه جنازه را به تنهایی ، داخل قبر گذاشت و هیچ یک از آنها با وی همکاری نکردند . سپس صورتش را به گلوی شریف امام علیه السلام گذاشت و در حالی که می گریست ، می فرمود : طُوبی لِأرضٍ تَضَمَّنت جَسَدَکَ الشَّریفَ، أمَّا الدُّنیا فَبَعدَکَ مُظلِمَهٌ و الآخِرَهُ فَبِنُورِکَ مُشرِقَهٌ . أمّا الحُزنُ سَرمَدٌ و اللَّیلُ فَمُسَهَّدٌ حَتّی یَختارَ اللّهُ لی دارَکَ الَّتی أنتَ مُقیمٌ بِها ، فَعَلیکَ مِنّی السَّلامُ یا بنَ رَسولِ اللّهِ و رَحمَهُ اللّهِ و بَرَکاتُهُ . خوشا زمینی که جسد شریف تو را در خود خواهد داشت! دنیا پس از تو ، تاریک و آخرت با نور تو روشن است . اندوهم همیشگی است و شب هایم به بیداری خواهد گذشت تا خداوند ، خانه ای را که تو در آن مقیم شده ای ، نصیبم کند . از من بر تو سلام ای پسر پیامبر خدا و رحمت و برکاتش بر تو باد! آن گاه بر قبر ، خشت چید و خاک ریخت و سپس دستش را روی قبر گذاشت و با انگشتانش بر آن نگاشت و نوشت : هذا قَبرُ حُسَینِ بنِ عَلیّ بنِ أبی طالِبٍ الَّذی قَتَلُوهُ عَطشانا غَریبا . این ، قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را غریبانه و تشنه کشتند . پس از آن ، با راه نمایی او ، عبّاس علیه السلام را دفن کردند . در پایان ، بنی اسد ، به مرد عرب گفتند : ای برادر عرب ! به حقّ این جنازه ای که به تنهایی به خاک سپردی و کسی از ما را شریک خود نساختی ، بگو تو که هستی . وی گریه شدیدی کرد و فرمود : أنا إمامُکم عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ . من ، امام شما علی بن الحسین هستم . آنان به ایشان گفتند : تو علی [بن الحسین] هستی ؟



فرمود : «آری» و سپس از دیدگانشان ناپدید شد . (1) لیکن باید توجّه داشت ، همان طور که در مبحث کتاب شناسی تاریخ عاشورا (در پیش گفتار این دانش نامه) توضیح دادیم ، کتاب الدمعه الساکبه و سایر منابعی که این گزارش را نقل کرده اند ، قابل اعتماد نیستند (2) .



1- .الدمعه الساکبه : ج 5 ص 11 14 .
2- .ر. ک : ج1 ص91 (درآمد / منابع غیر قابل استناد) .